مختصری از تاریخچه تصویر

میدانیم که زبان تصویری قدیمی تر از زبان نگارشی بوده است . بنابراین خاستگاه اولیه خط را بایستی در تصویر جستجو کرد . زیرا تصویرنگاری (پیکتوگرافی) مادر خط هیروگلیف است که خود یک خط تصویری به شمار می آید. بعلاوه خط میخی نیزاز روند تجریدی شدن علائم تصویری ایجاد میگردد.

تصویرهایی که انسان های اولیه برای ارسال پیام و مقاصد و اهداف خود در غارها ترسیم نمود می توان از قدیمی ترین تصاویر دانست. به عبارتی اجداد خط های کنونی، تصویرهای نخستین اند؛ ومتون چاپی امروز که در آنها مفاهیم، به خط بیان می شود تکامل یافته ی تصویرهایی است که برای مقاصد گوناگون و آسان کردن ادراک مسایل برای مخاطب یا ساده تر منتقل کردن مفاهیم و برقراری ارتباط توسط آدمیزاد ترسیم شده است.


تصویر به عنوان کلمه برای ارسال پیام های لازم وجاری و روزمره به کار می رفت. به طور مثال: تصورخورشید یا روز با ترسیم شکل ساده ای از «خورشید» وتصور راه رفتن با نمایش تصویری از «پا» امکان پذیر می شد.

 در باب اینکه چرا با وجود تبدیل تصویر به خط ، تصویر خود همچنان باقی ماند و راهی دشوار گشود و پیمود وبه گونه ای یکی از هنرهای اصلی و نیرومند درآمد، جای بحث بسیار است؛ اما در مجموع می توان گفت: انسان از آغاز نگارش و شروع به کتابت با آنکه از نشانه هایی استفاده کرد که بنا به قراردادی از پیش پذیرفته شده باعث به وجود آمدن تصویرهایی در ذهن مخاطب می شد، اما این نکته آگاهی یافت که مرزهای درک کلام و نوشتار بسیار محدودتر از تصویر است وبه منطقه ی جغرافیایی خاصی که بدان زبان تکلم می کنند، محدود می شود. برای مثال؛ بر اساس قراردادی که روزگاری میان فارسی زبانان پذیرفته شده، معادل این تصویر  واژه «میخ» را قرار داده اند، با شنیدن واژه ی میخ تصویری از این شئ در ذهن مخاطب فارسی زبان آفریده می شود، اما کسی که با قراردادهای نشانه شناسیک زبان فارسی آشنا نباشد مثلا یک فرانسوی زبان با شنیدن این واژه معنایی درک نخواهد کرد. از طرفی گروه معدودی « افراد با سواد » می توانند متن های نوشتاری را بخوانند؛ اما تقریبا همه ی مردم قادرند به کمک تصویر، موضوع مطروحه را دریابند.

ومهمتر اینکه زبان نوشتاری از عهده ی بیان وظایف و ظرایفی که تصویر به دوش می کشد قاصر بود وبه عبارتی « نوشتاراولیه و ابتدایی » از جذابیت و جادوی تصویر بی بهره بود.


بدین ترتیب انسان متمدن که توانسته بود در یک سیر تکاملی طولانی مدت از خط « اندیشه نگار» تصویر نگاری ، به خط « آوانگار » ودر نهایت به اختراع الفبا دست یابد وآن را از لوازم شهرنشینی و ارکان تمدن به حساب آورد، اینک برای برقراری ارتباطی موثر ، ایجاد تفهیم و تفاهم و نفوذ هرچه بیشتر در مخاطب و... نه تنها نوشتار را به تنهایی کافی نمی دانست بلکه بیش از پیش نیاز به تصویررا حس می کرد .

بدین منظور در ابتدا نوشته را با تصاویر توصیفی همراه کرد یا بالعکس، تصاویر با نوشته های توصیفی - تشریحی همراه شدند ، که این تلفیق تصویر و نوشتار به یکی از شگردهای ( گرافیک ) تبدیل شد.

ترکیب دقیق و ماهرانه تصویر و نوشته که در گستره ی لی اوت قرا میگیرد. پیام های نوشتاری و تصویری را تحت تاثیر متقابل و مکمل یکدیگر قرار داد. چگونگی این تاثیر و تاثر به ماهیت کار شناخت هدف، سبک مورد استفاده در هر زمان و همچنین شیوه طراح و خواسته های مخاطبان بستگی داشته ­­ودارد.

در تلاشی دیگر که تقریبا در گونه های مختلف نگارش صورت گرفت ودر دهه های اخیر ودر کشورهای عموما لاتین زبان انجامید، سعی در تقویت ویژگی بصری حروف ونزدیک کردن نوشتار به وجه تصویری وبه عبارتی تصویر سازی با زبان شناسیک نمود، چه به صورت مفهوم نگاری یعنی اینکه مخاطب قبل ویا ضمن خوانده شدن کلمه بتواند بار معنایی آن را به راحتی درک کند وچه به صورت تصویرآبستره ومجذوب نمودن مخاطب به وسیله فرم ، رنگ و...به دست بیاورد.